کارایی دین در دنیا


یکی از موضوعات قابل توجّه عصر حاضر «کارایی دین در امر دنیا» است. گذری بر تاریخ ادیان از ابتدا تا کنون، نشان می ­دهد که انسان­ها نسبت به بحث مذکور دو موضع را اتخاذ­کرده ­اند. برخی …

 

دسته:

توضیحات

پیشگفتار

یکی از موضوعات قابل توجّه عصر حاضر «کارایی دین در امر دنیا» است. گذری بر تاریخ ادیان از ابتدا تا کنون، نشان می ­دهد که انسان­ها نسبت به بحث مذکور دو موضع را اتخاذ­کرده ­اند. برخی اساساً به مخالفت با اصل دین برخاسته و منکر هـرگونه مزیّت و بهـره ­دهی دینی شده ­اند. در مقابل، عده‌ای دیگر نه تنها دین را پذیرفته و سخت بدان دلبسته ­انـد، بلکه‌آن را لازم و ضروری می­ دانند. دسته نخست (چون مارکسیست­ها) دین را افیون ملت­ها دانسته و کوشیده ­اند از هر نوع تفکّر مذهبی جلوگیری به عمل آورند، در حالی‌که گروه دوم معتقدند چنان‌که خداوند خالق وجود انسان است، باید هادی و رشد دهنده کمالات انسانی او نیز باشد و به طور مثال «شیخ اشراق» می­گوید:

هادی هر فرد، خالق او و یا کسانی هستند که از طرف خالق او مأموریت یافته­ اند.

آنچه بر اهمیت موضوع فوق می­ افزاید اختلاف نظرهایی است که پس از تقسیم ­بندی مذکور در محدوده کارایی دین پدیدار شده است. چرا که در میان معتقدان به دین، این اختلاف در دیدگاه­ ها به اختلاف در روش ­ها منجر شده است. مبنای چنین اختلافی، این پرسش است که آیا می­توان و باید همه امور انسانی را از دین انتظار داشت یا خیر؟

عده ­ای بر این امر اصرار داشته و دارند که نشان دهند دین تنها منحصر به امور اخروی و جهان دیگر است و هرگز برنامه ­ای برای امور دنیوی و جهان مادی و فعلی ما ندارد. لذا دخالت دین در امور دنیوی مردود است و باید آن را از صحنه اجتماع خارج نمود. این در حالی است که متدیّنین دیگر معتقدند، دینِ کامل، باید برای همه نیازمندی­ های انسان پیش­بینی­ های لازم را نموده باشد. بنابراین چنین دینی برای اداره امور دنیا و سعادت جهان مادی نیز طرح و برنامه دارد.

ثمره اعتقاد نخست که دین را به مسائل خاص فردی و معنوی محدود ساخته و آن را برای رشد و سعادت در زمینه امور دنیوی و نحوه اداره امور انسانی راه گشا نمی ­داند، در دنیای مسیحیت قابل مشاهده است. در این جوامع جلوه دین و نهاد مذهب تنها در روزهای یکشنبه، به حضور در کلیسا و اجرای برخی مراسم مانند ازدواج و تدفین خلاصه می­ گردد و سایر شئون انسانی بی ­ارتباط به دین انگاشته شده و هر کس مجاز است به هر نحو که بخواهد در مورد آن­ها عمل کند و تنها رعایت قوانین و معیارهای تعیین شده توسط انسان­ها کافی به نظر می­ رسد. حال آن‌که دیدگاه دوم در پی آن است که نظام اجتماعی انسان­ها را از طریق دین سامان بخشد. اما این‌که «با چه معیار و ضابطه ­ای؟» بحث مفصلی دارد که درخور بررسی و تعمق است.

اینجانب با نظر به شرایط حسّاس زمانی و با توجّه به نیاز مبرم جامعه امروز، به خصوص قشر دانشگاهی و فرهیخته، احساس تکلیف نموده و این موضوع را به عنوان موضوع تحقیق دانشگاهی خود برگزیدم. حقیر مدّعی نیستم که تمامی ابعاد لازم را مورد بررسی قرارداده ­ام، بلکه به عنوان طرح بحث در جامعه اندیشمندان و صاحب­نظران، به رئوس اصلی مباحث مورد نیاز پرداخته­ ام.

امید است که این پای ملخ در پیشگاه سلیمانِ صاحب شریعت و آخرین ذخیره الهی، حضرت ولی­عصر(روحی و ارواحُ العالمین لتراب مقدمه الفداء) مقبول افتد و خداوند منّان توفیق شناخت بهتر و عمل ارزنده­ تر به همگان عنایت فرماید.

در این­جا لازم می­دانم که از زحمات و مساعدت ­های همراه زندگی و فکری ­ام، سرکار خانم نیّره شکرانی سپاس­گزاری نموده؛ همچنین از عنایات صدیق ارجمندم، جناب آقای دکتر محمّد امینی نجفی فرزند برومند حضرت علّامه امینی(رضوان ­الله­ تعالی ­علیه) که در یافتن برخی از منابع نهایت همکاری را فرموده ­اند، قدردانی  نمایم.

محمّد اسدی گرمارودی